دیروز با بابا دعوام شد. گفت پایان نامه ت تمام نشد؟ نمیدونم چرا عصبی شدم. گفتم نه! حتی یک ذره هم انجامش ندادم! گفت چرا؟ چطور؟ حال نداشتم باهاش حرف بزنم. دل اینکه دهنمو باز کنم نداشتم. گفتم هر سه ماه یه بار درباره پایان نامه ازم بپرس. هر هفته و هر روز ازم نپرس! ناراحت شد. گفت دیگه اصلا ازت نمی پرسم. خودمو دوست ندارم. شاید اتفاقاتی که برام افتاد به خاطر بی احترامی به بابا بوده. اما کلا بابا این روزها زیادی رو اعصابه. پایان نامه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اخلاص | خداشناسی اسلامی دانلود موزیک سورس ربات تلگرام گروه فیلمسازی گلدن فان فروشگاه سیستم صوتی ماشین نمایندگی وستینگهاوس و جنرال الکتریک و ویرپول فروشگاه خرید اینترنتی طراحی وب سایت موضوع آزاد شما بیا